ورزش، بهخصوص ورزشهای هوازی، که به طور مستمر و مداوم انجام میگیرد، به کاهش اختلالات عصبی و عاطفی کمک مینماید و از بروز بسیاری از اختلالات و بیماریهای روانی پیشگیری و مقابله کرده و بسیاری از عوارض آنها را درمان و یا کاهش دهد.
آمار جهانی نشان داده که در حدود 25% مردم از افسردگی و اضطراب و دیگر اختلالات روحی به درجات ضعیف تا متوسط رنج میبرند و ورزش یکی از جدیدترین رویکردها به درمان مشکلات روانی بهخصوص اضطراب و افسردگی است. ثابت شده است که ورزش و فعالیت بدنی موجب کاهش اضطراب و افسردگی و تنظیم و تعدیل میزان استرس و حتی تغییرات شخصیتی به صورت پیدایش دیدی مثبتتر نسبت به زندگی میشود.
سیمونز[1] و همکارانش در سال 1985 در پژوهشی میان افراد میانسان نشان دادند، افرادی که ورزش میکردند کمتر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی و خستگی میشدند و نیروی بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل داشتند. همچنین نشان داده شده است که تنش عصبی، افسردگی، عصبانیت، خستگی و آشفتگی، همگی متعاقب فعالیتهای بدنی کاهش مییابند. در حالی که نیروی ذهنی افزایش مییابد. (مورگَن[2]، 1980)
انجمن بینالمللی روانشناسی ورزش (ISSP) در بیانیهای اعلام کرده است، هر چند 20 تا 30 دقیقه ورزش ممکن است برای کاهش استرس کافی باشد، اما 60 دقیقه ورزش فواید روانی بیشتری را ایجاد میکند. و مطابق با نظریات کالج آمریکایی طب ورزشی (ACSM) ورزشی که 20 تا 30 دقیقه و حداقل 3 بار در هفته و با شدت 60 تا 90 درصد حداکثر ضربان قلب ، فواید روانی بیشتری را دارد.[3]
روانشناسان و دانشمندان فیزیولوژی معتقدند که هیجانات روانی منفی مادر بیماریها است. التهاب و هیجان هنگامی که در انسانی پیدا شود، آتشی است که شعلههای آن وجود صاحبش را خاکستر میکند. اثر تخریبی هیجان به گونهای است که یونانیان باستان عقیده داشتند که به وقت بروز یک هیجان، روح به نوعی موقتاً از بدن خارج میشود. کمبود ویتامینها، زخم معده، جنون و دیوانگی، بیماریهای اعصاب، بیماریهای روانی و همه از هیجان سرچشمه میگیرد.
مجله لایف مینویسد: 99 درصد از اختلافات زناشویی در نتیجه هیجانات آنی است. و طبق آمار[4]، 60 درصد از حملههای عصبی در اثر عصبانیت و هیجان ناگهانی است. دکتر آلکسیس کارل[5] میگوید: «عدم تعادل دستگاه عصبی احشایی، بیماریهای معده و روده را سبب میشود.» و دکتر ادوارد بودلسکی ثابت کرده است که: بیماری قند مستقیماً از هیجانات عصبی حاصل میشود، که تعادل شیمیایی بدن را به هم میزند.[6]
ورزش با مقاوم کردن اعضای داخلی و سیستم ایمنی بدن، از بروز اینگونه هیجانها مقابله و در صورت وجود هیجان آن را آرام میکند. همچنین بوسیلة تقویت سیستم اعصاب و تسکین اسپاسمهای عصبی، به مقابله با بیماریهای عصبی برمیخیزد.[7]
در موقعیت فشارهای روانی و هیجانی، تمام سیستمهای بدن اعم از سیستم عصبی و خودکار، سیستم هورمونی درونریز، سیستم قلبی ـ عروقی و ... برای عکسالعمل مناسب بسیج میشوند. و در اثر آن هورمونهای استرس از جمله آدرنالین در خون آزاد شده و میزان فشار خون و کلسترول خون افزایش مییابد، و قلب و ریهها تندتر انجام وظیفه میکنند. در این شرایط اگر فعالیت بدنی و به خصوص ورزش هوازی انجام گیرد، تمام دستگاهها و سیستم ایمنی بدن نیرومند و مقاوم شده و روند عکسالعمل و ستیز آنها با عامل استرسزا تسهیل و اصلاح میشود، و هیچ عارضه جانبی برای بدن به وجود نمیآید.
آدرنالین و هورمونهای دیگر استرس، باعث میشوند تا بیش از حد هشیار باشیم؛ به همین علت، گاهی حتی پس از بین رفتن عامل استرسزا، بازگشت به حالت طبیعی دشوار میشود. این هورمونها هنوز بدن را در حالت مقابله، فشار و انقباض عضلات باقی میگذارند. این جا است که به یاری ورزش نیازمند میشویم. پیادهروی، دوچرخهسواری، شنا و حتی نرمشهای کششی قادرند، سیستم اعصاب را به حالت طبیعی برگردانده و آدرنالین را از سیستم گردش خون بیرون رانند. این تمرینات عضلات را شل کرده و ضربان قلب را افزایش میدهند و باعث بهبودی جریان گردش خون میشوند؛ و متعاقب آن، این هورمونها از سیستم بدن شسته شده و بدن به حالت طبیعی و تعادل برمیگردد.
یکی از متخصصین بهداشت روانی مینویسد: «ورزش جسمی، آثار منفی استرس را به شیوههای مختف کاهش میدهد:
در درجه اول، هورمونهای وارد شده در جریان خون به هنگام استرس را مصرف میکند و خطر آنها را در تحت تأثیر قرار دادن دستگاه ایمنی بدن کاهش میدهد.
در درجه دوم: تنش متراکم شده در ماهیچهها را آزاد میسازد.
و بالاخره، ورزش نیرو، نرمی و قدرت بدنی را افزایش میدهد و مقاومت دستگاه قلبی ـ عروقی را زیادتر میکند.»[8]
از عوارض روانی استرس میتوان اضطراب، عدم اعتماد به نفس، درخودماندگی، احساس ناامیدی، انزوای اجتماعی و خودداری از شرکت در فعالیتهای جسمی و تمرینات ورزشی را نام برد؛ دور باطلی که موجب تشدید خطر آن میشود. البته، تلاش در جهت مخالف آن و شرکت کردن در فعالیتهای بدنی و ورزشی به خصوص از نوع تمرینات هوازی و در محیطهای طبیعی، گامی است برای کاهش دادن استرس و برطرف کردن عوارض آن.
ورزش از رویکردهای نسبتاً جدید در درمان افسردگی به شمار میرود، که اثر ضدافسردگی آن توجه زیادی را به خود جلب کرده است. ورزش یکی از مهمترین عوامل کاهش افسردگی و یا پیشگیری از به وجود آمدن آن میباشد. پژوهشها نشان میدهند که ورزش، میتواند برای افسردگی تدبیر درمانی مؤثری باشد؛ تا آنجا که گفته میشود، ورزش خود درمانی افسردگی است. (استولرمن[19]، 1994) نتایج تحقیقات دیگری نیز حاکی است، که ورزش به اندازه دارو درمانی و شناخت درمانی در معالجة افسردگی مؤثر است.[20] در یک تحقیق آیندهنگر معلوم شد که ورزشکاران، چه آنان که خود در تحقیق شرکت کرده بودند، و چه آنان که به طور تصادفی در آزمون شرکت داده شده بودند (گروه آزمایشی)، کمتر از گروه کنترل که ورزش نمیکردند، دچار افسردگی شدند. (رامیز[21] و همکاران، 1978؛ مک کان[22] و همکارش، 1984)[23]
در مورد اینکه ورزش تا چه سطح و درجهای از افسردگی نافع است، پژوهشها نشان داده که ورزش منظم یک روش درمانی مؤثر و ارزشمند برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط است، و ممکن است در درمان علایم جانبی اختلالات شدید افسردگی نیز مفید باشد. نورث و همکارانش در سال 1990 با به کار بردن تکنیک فراتحلیلی دریافتند که فعالیت ورزشی برای همه انواع اختلالات افسردگی مفید است. انجمن بینالمللی روانشناسی ورزش (ISSP)، با درنظر گرفتن بیانیه انستیتوِ ملی بهداشت روانی آمریکا اعلام کرده است، که ورزش میتواند عامل فرعی و کمکی برای درمان تخصصی افسردگی شدید باشد.
عدم فعالیت بدنی ممکن است همراه با علائمی از افسردگی باشد. (فارمر[24]، 1988) پسران کمتر از دختران مستعد افسردگی هستند، و روانپزشکان معتقدند که این امر تا حدودی به علت عادت پسران به فعالیت و ورزش کردن است.
اگر افراد افسرده به صورت منظم ورزش کنند، بهبود چشمگیری در علایم زیست ـ رفتاری آنها به وجود خواهد آمد و در نتیجه آشفتگی و غم و اندوه کمتری را احساس کرده و به آرامش روانی دست پیدا میکنند، و خواب بهتر و آسودهای را خواهند داشت.
فعالیتهای تفریحی و ورزشی، به خصوص از انواع هوازی و شادیبخش آنها، میتواند از جهتهای مختلف از ایجاد افسردگی پیشگیری و آن را درمان کنند:
اولاً، ورزش درست در جهت مخالف حالتهای افسردگی، با انرژیبخشی و کمکردن فشارهای عضلانی و ایجاد انگیزه و روحیه بهتر، میل به فعالیتهای لذتبخش همچون معاشرت، تفریح و ... را افزایش داده و احساس خستگی و تنبلی و احساس منفی و بدبینانه به زندگی را مرتفع میسازد.
ثانیا، با افزایش ترشح ماده شیمیایی شادیآور و لذتبخش به نام اندروفین، مشکل اساسی فرد افسرده (ناتوانی در کسب لذت) را از بین میبرد.
ثالثاً، سطح «تریپتوفانِ»[25] خون را بالا میبرد. تریپتوفان اسید آمینة پیشساز سروتونین است. مطالعات بیانگر این مطلبند که تریپتوفان و پیشساز دیگر سروتونین به نام «5ـ هیدروکسی تریپتوفان» اثر ضدافسردگی دارند.
روانپزشکان معتقدند، در حالت افسردگی تعادل شیمیایی بدن به هم ریخته، فعالیت بعضی از آمینهای مغزی مانند «نوراپی نفرین» کم میشود. همچنین شواهد آزمایشگاهی متعددی وجود دارد که بیانگر کمبود مقدار سروتونین یا پایین بودن فعالیت آن در مغز افراد افسرده است.[26] ورزش ترشح این ناقلین عصبی را افزایش داده و همچون داروهای ضدافسردگی که فعالیت سروتونین را در مغز تحریک میکنند، عمل میکند. و خلق و خوی فرد را نیز بهتر میکند.
رابعاً، با تقویت و مقاوم کردن ارگانیسم و با ارمغان آوردن بهداشت جسمی و تندرستی، آن دسته از عوارض جسمی مثل سردرد، دلدرد، بیاشتهایی، یبوست و ... را رفع میکند، و در نهایت به افسردگی غلبه میکند.